- ۰ نظر
- ۲۹ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۲۰
شهید ابراهیم پیریایی
زندگینامه شهید از زبان خانواده اش
درسال 1336 در خانواده ای مومن و آگاه در روستای قشلاق از توابع شهرستان بروجرد فرزند پسری به دنیا آمد که نام مبارک ابراهیم را بر او نهادند از دوران خردسالی همراه با والدین در مسجد و هیئتهای عزاداری با فرهنگ غنی اسلامی آشنا گردید و علاقه مندی زیادی به فراگیری و اجرای اعمال مذهبی از خود نشان می داد.دوران ابتدای او آغاز شد و خانواده که از نظر مالی در تنگنا بود همواره سعی می کرد تا زمینه مناسب برای آسایش فرزندان و ارتقاء تحصیلی آنها را فراهم آورد بعد از دوران ابتدایی شهید که به نام مستعار چراغعلی معروف بود وارد دبیرستان شد و در رشته ریاضی ادامه تحصیل داد و موفق به کسب مدرک دیپلم گردید.
درسال چهارم دبیرستان بود که انقلاب اسلامی در حال شکل گیری بود و او که از روحیه مذهبی و از فرامین الهی و نجات بخش اسلام آگاهی کامل داشت دانست که خواسته ملت تحقق حکومت اسلامی است سر از پا نشناخته هر روز درس و مشق را رها کرده و فعالانه در تظاهرات و پخش اعلامیه ها شرکت می کرد او کلاس درس و مدرسه را به تعطیلی می کشاند و علی رغم تذکر مدیر مدرسه در تظاهراتها شرکت می نمود او در نظر داشت که ضمن تظاهرات مجسمه شاه را که در وسط میدان نصب بود به پایین بکشد و با همکاری مردم لوازم مورد نیاز را آماده کرده بود همزمان با حضور مردم در اطراف میدان او به اتفاق چند نفر دیگر به بالای مجسمه رفتند و طناب را به گردن مجسمه انداختند.
در این لحظه مامورین سر رسیدند و در اثر تیر اندازی او را مجروح کردند جمعیت متفرق شد اما اعتراض تا نیمی از شب ادامه داشت ،چند روز بعد بپاس خونخواهی این شهید مجسمه به پایین کشیده شد پیکر خون آلودش را به بیمارستان بردند اما پرنده روح او طاقت ماندن در این قفس خاکی را نداشت و به پرواز در آمد.جسم او را در کنار گلزار اما زاده جعفر در کنار شهید رنجبر بخاک سپرده شد.یادش گرامی باد
خلاصه زندگینامه شهید ابراهیم پیریایی :
نام خانوادگی : پیریایی
نام : ابراهیم
نام مستعار : چراغعلی
محل تولد: لرستان – بروجرد
تاریخ تولد : 1336
میزان تحصیلات : چهارم دبیرستان
ریاضی:رشته تحصیلی
مجرد یا متاهل: مجرد
دین : اسلام
مذهب : شیعه
نام پدر : اسماعیل
شغل پدر : کارگر
شماره شناسنامه: 56308
شغل: محصل
نام عملیاتی که در آن به شهادت رسید : تظاهرات در شهر بروجرد
تاریخ شهادت : 3/8/57
نحوه شهادت : بضربت گلوله توسط مزدوران رژیم شاه
محل شهادت : بروجرد – میدان شهداء
محل دفن : بروجرد – گلزار امامزاده جعفر
خلاصه زندگینامه شهید ابراهیم پیریایی :
در سال 1336 در شهرستان بروجرد کودکی به دنیا آمد که نام او را ابراهیم گذاشتند . او در خانواده ای مومن و مسلمان و با فرهنگ غنی اسلام آشنا شد و از همان دوران کودکی علاقمند به دین بود . دوران ابتدایی و راهنمایی و سال چهارم ریاضی را در بروجرد ادامه تحصیل داد . بعلت نیاز خانواده ، علاوه بر تحصیل کارگری و یا راننده تاکسی نیز بود . او همواره در تلاش برای تهیه معاش و گذراندن زندگی خویش بود . در سال چهارم ریاضی بود که حرکت ملت ایران علیه رژیم شاهنشاهی به اوج خود رسیده واو فعالانه در این مراسم حضور داشت . و در شکل دهی به راهپیمایی و حضور در آن نقش ارزندن داشت . در روز سوم آبان در ساعت 6 بعدازظهر همراه عده ای تظاهرات کننده به طرف میدان شهدا حرکت کردند و او با کمک دوستش به بالای مجسمه رفت و می خواست ریسمانی به گردن او بیندازد و حتی دست او را قطع کرد که مورد اثابت تیر مأموران شهربانی قرار گرفت . او زخمی شده بود او را به بیمارستان شهید چمران انتقال دادند و دکتر شیروانی تلاش خویش را برای مداوای او انجام داد اما 30 دقیقه از ورود او به بیمارستان نگذشته بود که ملائک آمدند و روح بزرگوار او را با خویش بردند و به اعلی اعلین پرواز کرد .
ابراهیم پیر یایی
وصیت نامه شهید
شهید ابراهیم پیریایی در سال 1336 درروستای قشلاق از توابع شهرستان بروجرد در یک خانواده مؤمن و آگاه به مسائل اعتقادی مذهبی به دنیا آمد.وی که به نام مستعار چراغعلی معروف بود فردی فعال و مهربان و دلسوز بود.همیشه کارهایش را روی برنامه انجام می د اد و یک نظم و ترتیب خاصی در کارهایش وجود داشت.برای حل مشکلات خانواده دوشادوش دیگران کارمی کرد.او عاشق خانواده بود ،به پدر خود کمک می کرد و از مادر خود دلجویی می نمود.
شهید دارای ایثار عجبی بود ، خود را به زحمت می انداخت تا دیگران در رفاه باشند، موقع اذان به مسجد می رفت و با صدای شیوا و رسا اذان می گفت، قرآن تلاوت می کرد و نماز می خواند.
بعد از دوران ابتدایی و راهنمایی وارد دبیرستان شد و در رشته ریاضی ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ دیپلم گردید.
در سال چهارم ریاضی فعالیت خود را در حرکت ملت ایران علیه رژیم ستمشاهی آغاز کرد.او همیشه مشغول مطالعه بود و با خواندن کتابها با بینشی باز در این راه گام بر می داشت.
اعلامیه ها را تکثیر و در مدرسه پخش می کرد.بیشتر بچه های محل اعلامیه های روز، را از او می گرفتند.در تظاهرات علیه رژیم ستمشاهی شرکت می کرد.وی بطور فعال در این مراسم حضور پیدا می کرد و در شکل دهی راهپیمائیها و حضور در آن نقش ارزنده داشت.
او در نظر داشت که ضمن تظاهرات مجسمه شاه، که در وسط میدان شهرنصب بود را به پائین بکشد.روزسوم آبان در ساعت 6 بعدازظهر همراه با عده ای تظاهر کننده به میدان شهر حرکت کرد او با کمک دوستش به بالای مجسمه رفت، می خواست ریسمانی به گردن او بنیدازد که مورد اصابت تیر ماموران قرار گرفت و مجروح شد اما چندی از مجروح شدنش نگذشته بود که به لقاءالله پیوست اما دوستان او راه او را ادامه داند و به پاس خون شهید مجسمه را به پائین کشیدند.
روحش شاد یادش گرامی باد