وبلاگ روستای قشلاق

بروجرد
وبلاگ روستای قشلاق

وبلاگ روستای قشلاق خوش آمدید

روستای قشلاق پنج شهید به این انقلاب هدیه کرده است

Description: Picture 011.jpg

 

 

 

 

 

زندگی نامه شهید غلامحسین کاوسی

 

 

 

 

شهید در تاریخ 2/1/1346 در خانواده ای مذهبی و متدین در روستای قشلاق از توابع شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود او فرزند اول خانواده بود دوران کودکی خود را در کنار پدر و مادر همراه با سایر خانواده خود گذراند دوران ابتدایی را تا کلاس پنجم در روستا به پایان رساند و به دلیل امکانات و مشکلات مالی نتوانست ادامه تحصیل دهد دوران نوجوانی خود را با کار در کنار پدر و مادر خود گذراند وضعیت خانوادگی آنها در سطح متوسط بود . ایشان فردی خوش اخلاق و گشاده رو و همیشه بر لبانش خنده جاری بود همیشه به پدر و مادر خود تا جایی که امکان داشت کمک می کرد هیچگاه دوستانش را از خود نمی رنجاند نمازش را همیشه در اول وقت می خواند و همیشه حرف حق را می زد و امام خمینی(ره) را نور چشم خود می دانست و عاشق حقیقی امام حسین (ع) بود . ایشان در آبان ماه 1366 به خدمت سربازی رفت و پس از 5 ماه دفاع از میهن اسلامی خود در تاریخ 1/11/67 در عملیات فکه به درجه رفیع شهادت رسید . روحش شاد

 

 

 

خاطره ای در رابطه با شهید غلامحسین کاوسی

 

 

 

ایشان یک روز صبح می خواست به شهر برود مادرش از او پرسید کجا می روی گفت بر می گردم و وقتی ظهر به خانه آمد با قاب عکسی وارد خانه شد و قاب عکس را روی تاقچه گذاشت و به مادرش گفت این عکس را از من به یادگاری از روزگار بردارید.

 

 

 

شهید ابراهیم پیریایی

 

 

زندگینامه شهید از زبان خانواده اش

 

 

درسال 1336 در خانواده ای مومن و آگاه در روستای قشلاق از توابع شهرستان بروجرد فرزند پسری به دنیا آمد که نام مبارک ابراهیم را بر او نهادند از دوران خردسالی همراه با والدین در مسجد و هیئتهای عزاداری با فرهنگ غنی اسلامی آشنا گردید و علاقه مندی زیادی به فراگیری و اجرای اعمال مذهبی از خود نشان می داد.دوران ابتدای او آغاز شد و خانواده که از نظر مالی در تنگنا بود همواره سعی می کرد تا زمینه مناسب برای آسایش فرزندان و ارتقاء تحصیلی آنها را فراهم آورد بعد از دوران ابتدایی شهید که به نام مستعار چراغعلی معروف بود وارد دبیرستان شد و در رشته ریاضی ادامه تحصیل داد و موفق به کسب مدرک دیپلم گردید.

 

 

درسال چهارم دبیرستان بود که انقلاب اسلامی در حال شکل گیری بود  و او که از روحیه مذهبی و از فرامین الهی و نجات بخش اسلام آگاهی کامل داشت دانست که خواسته ملت تحقق حکومت اسلامی است سر از پا نشناخته هر روز درس و مشق را رها  کرده و فعالانه در تظاهرات و پخش اعلامیه ها شرکت می کرد او  کلاس درس و مدرسه را به تعطیلی می کشاند و علی رغم تذکر مدیر مدرسه در تظاهراتها شرکت می نمود او در نظر داشت که ضمن تظاهرات مجسمه شاه را که در وسط میدان نصب بود به پایین بکشد و با همکاری مردم لوازم مورد نیاز را آماده کرده بود همزمان با حضور مردم در اطراف میدان او به اتفاق چند نفر دیگر به بالای مجسمه رفتند و طناب را به گردن مجسمه انداختند.

 

 

در این لحظه مامورین سر رسیدند و در اثر تیر اندازی او را مجروح کردند جمعیت متفرق شد اما اعتراض تا نیمی از شب ادامه داشت ،چند روز بعد بپاس خونخواهی این شهید مجسمه به پایین کشیده شد پیکر خون آلودش را به بیمارستان بردند اما پرنده روح او طاقت ماندن در این قفس خاکی را نداشت و به پرواز در آمد.جسم او را در کنار گلزار اما زاده جعفر در کنار شهید رنجبر بخاک سپرده شد.یادش گرامی باد

 

 

 

 

 

خلاصه زندگینامه شهید ابراهیم پیریایی :

 

 

نام خانوادگی : پیریایی

 

 

نام : ابراهیم

 

 

نام مستعار : چراغعلی

 

 

محل تولد:  لرستان بروجرد

 

 

تاریخ تولد : 1336

 

 

میزان تحصیلات : چهارم دبیرستان

 

 

   ریاضی:رشته تحصیلی 

 

 

مجرد یا متاهل: مجرد

 

 

دین : اسلام

 

 

مذهب : شیعه

 

 

نام پدر : اسماعیل

 

 

شغل پدر : کارگر

 

 

شماره شناسنامه: 56308

 

 

شغل: محصل

 

 

نام عملیاتی که در آن به شهادت رسید : تظاهرات در شهر بروجرد

 

 

تاریخ شهادت : 3/8/57

 

 

نحوه شهادت : بضربت گلوله توسط مزدوران رژیم شاه

 

 

محل شهادت : بروجرد میدان شهداء

 

 

محل دفن : بروجرد گلزار امامزاده جعفر

 

 

خلاصه زندگینامه شهید ابراهیم پیریایی :

 

 

در سال 1336 در شهرستان بروجرد کودکی به دنیا آمد که نام او را ابراهیم گذاشتند . او در خانواده ای مومن و مسلمان  و با فرهنگ غنی اسلام آشنا شد و از همان دوران کودکی علاقمند به دین بود . دوران ابتدایی و راهنمایی و سال چهارم ریاضی را در بروجرد ادامه تحصیل داد . بعلت نیاز خانواده ، علاوه بر تحصیل کارگری و یا راننده تاکسی نیز بود . او همواره در تلاش برای تهیه معاش و گذراندن زندگی خویش بود . در سال چهارم ریاضی بود که حرکت ملت ایران علیه رژیم شاهنشاهی به اوج خود رسیده واو فعالانه در این مراسم حضور داشت . و در شکل دهی به راهپیمایی و حضور در آن نقش ارزندن داشت . در روز سوم آبان در ساعت 6 بعدازظهر همراه عده ای تظاهرات کننده به طرف میدان شهدا حرکت کردند و او با کمک دوستش به بالای مجسمه رفت و می خواست ریسمانی به گردن او بیندازد و حتی دست او را قطع کرد که مورد اثابت تیر مأموران شهربانی قرار گرفت . او زخمی شده بود او را به بیمارستان شهید چمران انتقال دادند و دکتر شیروانی تلاش خویش را برای مداوای او انجام داد اما 30 دقیقه از ورود او به بیمارستان نگذشته بود که ملائک آمدند و روح بزرگوار او را با خویش بردند و به اعلی اعلین پرواز کرد .

 

 

 

 

 

ابراهیم پیر یایی

 

 

وصیت نامه شهید

 

 

شهید ابراهیم پیریایی در سال 1336 درروستای قشلاق از توابع  شهرستان بروجرد در یک خانواده مؤمن و آگاه  به مسائل اعتقادی مذهبی به دنیا آمد.وی که به نام مستعار  چراغعلی معروف بود فردی فعال و مهربان و دلسوز بود.همیشه کارهایش را روی برنامه انجام می د اد و یک نظم و ترتیب خاصی در کارهایش وجود داشت.برای حل مشکلات خانواده دوشادوش دیگران کارمی کرد.او عاشق خانواده بود ،به پدر خود کمک می کرد و از مادر خود دلجویی می نمود.

 

 

شهید دارای ایثار عجبی بود ، خود را به زحمت می انداخت تا دیگران در رفاه باشند، موقع اذان به مسجد می رفت و با صدای شیوا و رسا اذان می گفت، قرآن تلاوت می کرد و نماز می خواند.

 

 

بعد از دوران ابتدایی و راهنمایی وارد دبیرستان شد و در رشته ریاضی ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ دیپلم گردید.

 

 

در سال چهارم ریاضی فعالیت خود را در حرکت ملت ایران علیه رژیم ستمشاهی آغاز کرد.او همیشه مشغول مطالعه بود و با خواندن کتابها با بینشی باز در این راه گام بر می داشت.

 

 

اعلامیه ها را تکثیر و در مدرسه پخش می کرد.بیشتر بچه های محل اعلامیه های روز، را از او می گرفتند.در تظاهرات علیه رژیم ستمشاهی شرکت می کرد.وی بطور فعال در این مراسم حضور پیدا می کرد و در شکل دهی راهپیمائیها و حضور در آن نقش ارزنده داشت.

 

 

او در نظر داشت که ضمن تظاهرات مجسمه شاه، که در وسط میدان شهرنصب بود را به پائین بکشد.روزسوم آبان در ساعت 6 بعدازظهر همراه با عده ای تظاهر کننده به میدان شهر حرکت کرد او با کمک دوستش به بالای مجسمه رفت، می خواست ریسمانی به گردن او بنیدازد که مورد اصابت تیر ماموران قرار گرفت و مجروح شد اما چندی از مجروح شدنش نگذشته بود که به لقاءالله پیوست اما دوستان او راه او را ادامه داند  و به پاس خون شهید مجسمه را به پائین کشیدند.

 

 

 

روحش شاد یادش گرامی باد

 

 

 

زندگی نامه شهید احمد حسینی

 

نام :  احمد

نام خانوادگی :  حسینی

نام پدر :  شکراله

محل تولد :  بروجرد - لرستان

تاریخ تولد :  1344

دانشگاه :  صنعتی اصفهان

رشته تحصیلی :  مهندسی برق

مدرک تحصیلی :  کارشناسی

محل شهادت :  فاو

تاریخ شهادت :  1365/05/22

 

شهید در خرداد  سال 1344 در شهرستان بروجرد در خانواده ای با ایمان و متقی و روحانی به دنیا آمدند.

او در کودکی فردی بسیار مؤدب و خوش برخورد بود و همیشه با آن سن کم سعی می کرد که حتی هم سن و سالانش را ارشاد نماید و در سال 1350  وارد دوره ابتدایی شد و دانش آموز موفق و شاخص دبستان بود.

دوره راهنمایی را نیز با موفقیت  گذراند و در سال 58 در دبیرستان علامه بحرالعلوم  بروجرد  به تحصیل در رشته  ریاضی ادامه داد . در این زمان او علاوه بر درس در سپاه پاسداران به عنوان جوانترین فرد لباس مقدس سربازی را به تن کرد.

او در سال  62 با کسب رتبه  155 در کشور موفق  شد که در رشته مهندسی کنترل برق  در دانشگاه صنعتی  اصفهان پذیرفته شود.

 

او از تقوای  بالایی برخوردار بود و اخلاق  نیکوی  او باعث  شده بود که در قلب همه آن هایی که او را می شناختند جای  گیرد.

او بعد از پیروزی انقلاب مسئولیت های متفاوتی داشت که می توان در این بین به عضویت در حزب جمهوری اسلامی عضویت افتخاری سپاه پاسداران بروجرد مسئولیت سرپرستی انجمن اسلامی دبیرستان بحرالعلوم و نیز انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی و جهاد دانشگاهی اصفهان اشاره کرد.

با آغاز جنگ او در زمینه های فرهنگی و علمی  پشتیبانی مالی و حضور در منطقه عملیاتی  همواره  دستگاه کنترل از راه دور برای تجهیزات نظامی و مهندسی بود.

در  طول حیات خود 4 بار به منطقه اعزام گردید که دو بار از آن در زمان دبیرستان و دو بار در زمان تحصیل در دانشگاه  بوده است.

او در روز عید قربان در منطقه عملیاتی فاو هنگامی که در حال برقراری ارتباط تلفنی و تعمیر آن بود بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

منبع: زندگینامه شهدای بروجرد

 

در بخش‌هایی از وصیت‌نامه شهید دانشجو «احمد حسینی» می‌خوانیم:

بعد از چندین سال خاموشى ملت اسلام، فرمانى رسید که امتى مسلمان و متعهد علیه ظلم و جور زمان قیام کرد که شاید اسلام عزیزمان مدت‌ها و حتى قرن‌ها انتظار چنین قیامى را مى‌کرد تا خود را به جهانیان بشناساند. در این قیام یکى از صحابه و فرزندان امام حسین(ع) را به رهبرى و امامت این امت یکپارچه برگزینند تا این قیام را به سوى هدف نهاییش رهنمون گردد. همچنین خداوند اطاعت چنین امامى را بر ما واجب کرد. امامى که عالم از سیاست و تدبیر و دیانتش انگشت تحیر به دهان گرفته است و دشمنان اسلام به لرزه درآمده و مومنین و دوستانش را نیز به جنبش و قیام وادار کرده است. این همه در اثر توجه خاص خداوند بر این ملت است تا مسلمین را در دو جهان بلند مرتبه و دشمنان اسلام را در دو عالم خوار و ذلیل و ناتوان گرداند و در این میان سختی‌ها و ناگواری‌ها نیز بر هر دو قوم وارد مى‌کند تا مقام اهل ایمان در نزد حضرت حق به امتحان معلوم گردد. وصیت مى‌کنم شما را به تقوى و نظم در امورتان و همچنین انجام مستجبات و واجبات و بعد از اینها دعا کردن براى جان و سلامتى امام(ره) و ظهور عاجل حضرت ولى‌عصر امام زمان(عج) را به شما توصیه مى‌کنم. و اما مقدار مال ناچیزى که دارم به مخارج دولت نیازمند آن است واریز نمایید و شاید مقدارى نماز و روزه قضا داشته باشم که از شما

مى‌خواهم احتیاطا بجا آورید و باز هم از شما مى‌خواهم که از تمام دوستان و اقوام و خواهران و برادران حلالیت بطلبید. و ان‌شاءالله که خداوند به شما صبر و سعادت و توفیق عطا فرماید.

منبع: کیهان- دانشجوی شهید احمد حسینی

 

اهل روستای قشلاق بوده اند.

 

روحش شاد یادش  گرامی باد